چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج می کند یک جانب از خوان تهی سرپوش را هر سبک مغزی که بر سر می نهد دستار کج زلف کج بر چهره خوبان قیامت می کند در مقام خود بود از راست به، بسیار کج راستی در سرو و خم در شاخ گل زیبنده است قد خوبان راست باید، زلف عنبر بار کج نیست جز بیرون در جای اقامت حلقه را راه در دلها نیابد چون بود گفتار کج فقر سازد نفس را عاجز، که چون شد تنگ راه راست سازد خویش را هر چند باشد مار کج قامت خم بر نیاورد از راست منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تو دلــم فقط یه بار مهمونی بود،تو اومدی دختری به نام یلدا tesina.co سیم و کابل سیمند کابل blacknight ماسکت انگشتر مردانه | مدل انگشتر عقیق نقره فیروزه طلا نامزدی سایبان ایرانیان